خونه خاله مرضیه
شان آی گلم پنجشنبه بردمت خونه خاله مرضیه خاله زهرا و ایلیا و خاله خدیجه و پیام اونجا بودند به تو که طبق معمول خیلی خوش گذشت کلی زبون ریختی می خواستم که پوشکت عوض کنم بدون شلوار البته با پوشک می رفتی جلوی ایلیا و پیام می گفتی نگام نکنید عیبه بده از دست شیطونیهای تو موقع رفتن هم که دلت نمی خواست بیایی می گفتی من پیش مرضیه و زهرا می خواهم بمونم بعد یک دفعه به من گفتی تو کجا می ری منم گفتم خونه خودمون گفتی من هم می یام لا لا کنم چه عجب رو به خاله زهرا هم کردی گفتی من می رم شما هم غصه بخورید ای شیطون بلا ...
نویسنده :
مونا
9:25